بی‌ پرده به دیوار ها

نجوا کردن، حتا برای سالها

بی‌ پرده به دیوار ها

نجوا کردن، حتا برای سالها

بی‌ پرده به دیوار ها

آن‌ چنان ماهرانه نالیدن ک شعر بخواننش
آن چنان در انکارِ بودنت چشم بسته ای، ک خواب بداننت.
نفس کشدن هم هرچند، در لجاجتِ با بیهودگی بود اما، زندگی نامیدنش.
هیچ گوشی را ندارم دگر برای گفتنش، لیک بی پرده به دیوار ها نجوا می کنم.
سطح سرد و بی احساسی، ک از این مصیبت هیچ ترک نمی خورد.

نویسندگان

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

پیدا کردن دلیلی برای تنفر از خویش سهل است. همانطور ک خود را به خواب زدن و نگشودن چشم ها در عوضِ زحمت بلند شدن از بستر. دلیلی نیست از برای ایستادن، قدم گذاشتن توی خیابان و دیدن صورت ها و هاله ها، وقتی ک اصلا دلت نمی خواهد چشمی برای دیدن داشته باشی و ذهنی برای درک کردن و قلبی ک این چنین غمگین است. خوانده می شوند اینها، شاید هم نه، به هر حال در سکوت می مانم و سایه های دورم بلند خواهند ماند و حس می کنم هر روز ک بی زار تر شده ام. میل به جدایی و اتمام این تعفن گاها می گیرد تمام وجودم را، غیر این باشد آرامشی ـست شیمیایی یا ک از برای دودِ قهوه ایِ علف و حس تهوعی ک از بعدش می آید. پلک هایم را سنگین می کند و چشمانم را تار، غلظت دودش می نشیند روی حافظه ام و چیز هایی را می پوشاند. احساساتم را مختل می کند و بالاخره می توانم، در عین بودنم، هیچ کسی نباشم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۹ ، ۱۱:۲۸
نقطهـ .