بی‌ پرده به دیوار ها

نجوا کردن، حتا برای سالها

بی‌ پرده به دیوار ها

نجوا کردن، حتا برای سالها

بی‌ پرده به دیوار ها

آن‌ چنان ماهرانه نالیدن ک شعر بخواننش
آن چنان در انکارِ بودنت چشم بسته ای، ک خواب بداننت.
نفس کشدن هم هرچند، در لجاجتِ با بیهودگی بود اما، زندگی نامیدنش.
هیچ گوشی را ندارم دگر برای گفتنش، لیک بی پرده به دیوار ها نجوا می کنم.
سطح سرد و بی احساسی، ک از این مصیبت هیچ ترک نمی خورد.

نویسندگان

تنبیهی از برای تمرکز بر "خود" بودنت

جمعه, ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۰۲:۵۲ ب.ظ

توی جایگاه قربانی ایستادن به تکرار، گاها جنایت کار هم حتا. فرقی نمی کند. هر کدام نقشی داریم، بعضی ها قضاوت می کنند و عده‌ای هم در بودن تنها سهمشان از چشم‌هاشان است. چشم به زیر داشته ـم و کاشی ها هیچ مرا نمی برند از احساساتِ آزار دهنده ام. چشم داشتم و اصلا نمی خواستم این را. موجودی ک من بودم، با بستنِ دست هایش در تحقیر بود. موجودی ک من بودم، با مجازاتی جسمانی در تحقیر بود و این یادآوریِ تپیدنِ قلبِ توی سینه‌ام، کوچکم می کرد. کوچیک و خمیده، اندکی شرمنده. مساحتِ پیکرم از حجمِ نگاهِ قاضیان تحلیل می رفت. بعضی هاشان حتا تظاهر می کردند ک نمی بینند، اما .. توجهِ دنیا تحتِ یک منحنی مثلِ ذره بین رویِ من خم بود و من نمی توانستم بیرونِ این کالبدم باشم. نمی توانستم نباشم. تنبیهی از برای تمرکز بر خود بودنت. تنبیهی ک تو را به خود دائما به یادت می آورد. تنبیهی ک تمامِ شک هایت را، به یقین می رساند و از موجودی نسبتا بی ارزش، توی سیاه چالهِ قطعیتی از آن جنس رها می کند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۲/۰۸
نقطهـ .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی