بیا و این گونه باش
دوشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۱:۳۱ ب.ظ
در حال دیکته کردن زندگی بر مغز ها، اهداف و ارزش ها. دیکته می کند جامعه بر ما، زیبایی را. می دانی، این ضمیر جمعیِ لعنتی مشترکِ ناشی از جبر انسانی. می دانی، این هورمون های لعنتی را؟ قلبم، خاطراتم یا ک زخم هایم ک هنوز نگه داشته اند مرا اینجا. می دانی، فکر به خدا و علت وجود مسئله ی بزرگی ـست و می ارزد ک به پایش بگذاری تمام عمرت را، اما ساده می توان گفت ک بر شکم گشنه فلسفه بافیدن جالب نیست. و این تمثیلی ـست بر من، ک چقدر راحت بر خلاف تو گذر می کنم از این سئوال. ک در وهله اول، نیازی هست ک برایم برطرف کردنش انگار حتا واجب تر از آن است ک اهمیت دهم فرق میان من و این سنگ ها را. انگار جبر تو را دارم. ک ای کاش، تو هم جبر مرا داشتی.
۹۸/۰۲/۰۲