بی‌ پرده به دیوار ها

نجوا کردن، حتا برای سالها

بی‌ پرده به دیوار ها

نجوا کردن، حتا برای سالها

بی‌ پرده به دیوار ها

آن‌ چنان ماهرانه نالیدن ک شعر بخواننش
آن چنان در انکارِ بودنت چشم بسته ای، ک خواب بداننت.
نفس کشدن هم هرچند، در لجاجتِ با بیهودگی بود اما، زندگی نامیدنش.
هیچ گوشی را ندارم دگر برای گفتنش، لیک بی پرده به دیوار ها نجوا می کنم.
سطح سرد و بی احساسی، ک از این مصیبت هیچ ترک نمی خورد.

نویسندگان

منزجرم جرم جرم

جمعه, ۲۰ فروردين ۱۴۰۰، ۰۲:۰۰ ب.ظ

بیش از این عصبانی نمی توانم بود و بیش از این از وضعیت منزجر نمی توانم بود و آنکه پیشتر روز هایِ خام جوانی احمقانه م را به جای شادی، به پایش سوزاندم هیج از حال من نمی داند و فرقی نمی کند به هر حال، تو وجودی تنبل و متعفن بیشتر نیستی و از هر دلیلی برای ارزش داشتن خالی، تنها چهره ای آبرومندانه به صورت داری و لبخند هایت به دروغ هر روز پهن تر، پشت صورت و محتویات مغزت را می پوشاند و اندکی اگر درنگ کنی، بیست و پنج سالش را ک حال تا اینجا آماده ای و شاید بیش از این مقدار هم در مقابلت بیشتر راه نباشد. صادقانه ـست چشم هایم، لبانم دروغ می گوید.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۱/۲۰
نقطهـ .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی