منزجرم جرم جرم
جمعه, ۲۰ فروردين ۱۴۰۰، ۰۲:۰۰ ب.ظ
بیش از این عصبانی نمی توانم بود و بیش از این از وضعیت منزجر نمی توانم بود و آنکه پیشتر روز هایِ خام جوانی احمقانه م را به جای شادی، به پایش سوزاندم هیج از حال من نمی داند و فرقی نمی کند به هر حال، تو وجودی تنبل و متعفن بیشتر نیستی و از هر دلیلی برای ارزش داشتن خالی، تنها چهره ای آبرومندانه به صورت داری و لبخند هایت به دروغ هر روز پهن تر، پشت صورت و محتویات مغزت را می پوشاند و اندکی اگر درنگ کنی، بیست و پنج سالش را ک حال تا اینجا آماده ای و شاید بیش از این مقدار هم در مقابلت بیشتر راه نباشد. صادقانه ـست چشم هایم، لبانم دروغ می گوید.
۰۰/۰۱/۲۰