بی‌ پرده به دیوار ها

نجوا کردن، حتا برای سالها

بی‌ پرده به دیوار ها

نجوا کردن، حتا برای سالها

بی‌ پرده به دیوار ها

آن‌ چنان ماهرانه نالیدن ک شعر بخواننش
آن چنان در انکارِ بودنت چشم بسته ای، ک خواب بداننت.
نفس کشدن هم هرچند، در لجاجتِ با بیهودگی بود اما، زندگی نامیدنش.
هیچ گوشی را ندارم دگر برای گفتنش، لیک بی پرده به دیوار ها نجوا می کنم.
سطح سرد و بی احساسی، ک از این مصیبت هیچ ترک نمی خورد.

نویسندگان

مردگان ایستاده

جمعه, ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۰۲:۲۱ ب.ظ

آن‌چنان در نالیدن چیره باشی ک شاعر بخوانننت. آن‌چنان از تنفر نسبت به بودنت، چشم بر هم گذاشته‌ای ک خواب بدانننت و در نهایت اما، بدین سبکِ زندگی تن داده ای تنها برای آنکه لجوجانه زنده نباشی و لیک، خودکشی هم نکنی. این راهِ حل ناشیانه برای بودن در عین نبودن است. این محترمانه ترین حالت قبول کردنِ جبر بودن هست بی آنکه گردن کشی کنی. این احترامی ـست قلبی، آغشته به حسی از جنس نگرانی به کسانی ک دور و برت، زنجیر هایی از قلبشان به بودنت دارند و تو این را می دانی. این مثلِ آن است ک چشمانت را با چوب کبیرت باز نگه داری و لب هایت را به تصنعی ترین لبخند، گشوده. این مثل آن است ک بخواهی مرده باشی اما همچنان ایستاده.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۲/۰۸
نقطهـ .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی