مردگان ایستاده
جمعه, ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۰۲:۲۱ ب.ظ
آنچنان در نالیدن چیره باشی ک شاعر بخوانننت. آنچنان از تنفر نسبت به بودنت، چشم بر هم گذاشتهای ک خواب بدانننت و در نهایت اما، بدین سبکِ زندگی تن داده ای تنها برای آنکه لجوجانه زنده نباشی و لیک، خودکشی هم نکنی. این راهِ حل ناشیانه برای بودن در عین نبودن است. این محترمانه ترین حالت قبول کردنِ جبر بودن هست بی آنکه گردن کشی کنی. این احترامی ـست قلبی، آغشته به حسی از جنس نگرانی به کسانی ک دور و برت، زنجیر هایی از قلبشان به بودنت دارند و تو این را می دانی. این مثلِ آن است ک چشمانت را با چوب کبیرت باز نگه داری و لب هایت را به تصنعی ترین لبخند، گشوده. این مثل آن است ک بخواهی مرده باشی اما همچنان ایستاده.
۹۹/۱۲/۰۸