سیر یک بعدیِ زمان
جمعه, ۲۰ فروردين ۱۴۰۰، ۱۲:۲۰ ق.ظ
هر بار نفس زنان درست از بعد از رد کردنِ آخرین نفرین این زندگی لحظه ای به خیال خود آسوده نشسته، هیولایی بزرگتر وارد می شود و با لبخندی پهن و استهزا آمیز سراغت می آید و حتا صبر نمی کند ک تو از جایت بلند شوی. هیچکدام از اینها اهمیت نمی دهند ک تو کجای این مسیر نشسته ای. همه به یک مقصود، از برایِ به خاک کشاندنت تبر بالا می برند و شمارِ سپر های شکسته ات از دست رفته است. گاهی باید قربانی داد، مثلا بازویی را .. ولی راهِ فراری نیست و هیچ بازگشتی هم، هیچ گوشه آرامی نیست برای لحظه ای درنگ کردن، صبر کردن قبل از مواجهه با طوفانِ بعدی. هر بار سخت تر می شود و بر این ها هم هیچ اتمامی نیست. نه حتا پیروزی، یا ک هیچ انصرافی.
۰۰/۰۱/۲۰