بی‌ پرده به دیوار ها

نجوا کردن، حتا برای سالها

بی‌ پرده به دیوار ها

نجوا کردن، حتا برای سالها

بی‌ پرده به دیوار ها

آن‌ چنان ماهرانه نالیدن ک شعر بخواننش
آن چنان در انکارِ بودنت چشم بسته ای، ک خواب بداننت.
نفس کشدن هم هرچند، در لجاجتِ با بیهودگی بود اما، زندگی نامیدنش.
هیچ گوشی را ندارم دگر برای گفتنش، لیک بی پرده به دیوار ها نجوا می کنم.
سطح سرد و بی احساسی، ک از این مصیبت هیچ ترک نمی خورد.

نویسندگان

هیولاهای انتزاعی م

پنجشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۸، ۰۱:۰۳ ق.ظ

همچون یک قطره جوهر افتاده در لیوانی آب، در حال گسستنیم. این روند، نهایتا بی رنگ می کند ما را. محو و نامرئی، گمشده درمسیر های تصادفی. مانند شناور شدن دود سیگار توی هوا یا غوطه ور شدن بدنی، در تاریکی های میان ستاره ای. در مسیری نامرئی به سمت این بی نظمی، بی هدف تاب خوردن تا ک از بین رفتن؟ تا شاید، کاملا فراموش شدن. و اینها را می گویم ک اندکی بفهمی، چگونه ام. مقابلم، تمام سالهای باقی مانده ازم مثل قاب های عکس ردیف شده است و مشترکا تمام آنها دچار نقصان است. انگار چیزی از آن حذف شده است ک باید آنجا می بود. باید آنجا می بودی ک اینگونه حال، توی فضای خالی شده ی کنارم کشیده نشوم. مثل در پوش چاه می مانی، می دانی؟ در حال تخیله شدنم، توی تاریکی های ناشناخته. و هیولاهای بچگی م، با شاخک های بلندشان ردیف شده اند برای پا گذاشتن توی واقعیتی ک میشناخته ام. برای اینکه مرا با خود ببرند. این درخت بی ریشه تا سرنگونی نسیم ملایمی را بیشتر فاصله ای نیست. شاید نسیم پاییزی ک در راه است، برای فرو افتادن. سقوط کردن، و سالها سقوط کردن.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۸/۰۳/۰۲
نقطهـ .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی