بی‌ پرده به دیوار ها

نجوا کردن، حتا برای سالها

بی‌ پرده به دیوار ها

نجوا کردن، حتا برای سالها

بی‌ پرده به دیوار ها

آن‌ چنان ماهرانه نالیدن ک شعر بخواننش
آن چنان در انکارِ بودنت چشم بسته ای، ک خواب بداننت.
نفس کشدن هم هرچند، در لجاجتِ با بیهودگی بود اما، زندگی نامیدنش.
هیچ گوشی را ندارم دگر برای گفتنش، لیک بی پرده به دیوار ها نجوا می کنم.
سطح سرد و بی احساسی، ک از این مصیبت هیچ ترک نمی خورد.

نویسندگان

من یک جنازه ام ک خواب می بیند

سه شنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۱:۳۴ ق.ظ

در مقام انسانی مرده، صبح به صبح در زندگی دیکته شده ای قدم می گذاریم ک بر آن تغییری نیست. به مثابه ی یک پروتکل انسانی، مسیر مشخصی داریم. کاملا هدایت شده برای مصرف کردن، فکر کردن و عمل کردن. واکنشی یکسان جمعی مان در برابر حوادثی خارج از کنترل، نشان از درست عمل کردن سیستم می دهد. کنترل ذهنی یکپارچه توسط مدیا، و نظام طبقاتی تو در تو ک اعمال شده بر همگان است، خودآگاهی فردی را در راستای یک تفکر کنترل شده جمعی قرار می دهد ک باعث می شود فکر کنیم، آنچه هستیم حاصل انتخاب های خودمان است. غیر از این بودن، جرم نیست اما برچسب می خورد. انگشت نما و طرد می شود. مانند انسان های جذامی، تافته ای جدا بافته برای زیستن. و بشارت ها ما بین اذهان متهم کنندگان نسبت آنها چیزی به جز حماقت، گناه و دیوانگی نیست. در این بین، سر بر آوردگانِ این تلقین، ک از برچسب خوردن می ترسند و با احتیاط مشغول به همان زندگی دیکته وار شده اند روح پژمرده ای دارند. آنها لیک، درون جامعه ای تنهایند ک او را نمی شناسد و دلبسته به قلب هایی ک ذهنشان همچنان درون زندان نامرئی توهم آزادی دارد و چشمانشان دگر نمی بیند. پس آن چنان می شود ک برخلاف باقی، هرچند واقف به این زندان، جنازه وار ادامه می دهد.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۲/۳۱
نقطهـ .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی