بی‌ پرده به دیوار ها

نجوا کردن، حتا برای سالها

بی‌ پرده به دیوار ها

نجوا کردن، حتا برای سالها

بی‌ پرده به دیوار ها

آن‌ چنان ماهرانه نالیدن ک شعر بخواننش
آن چنان در انکارِ بودنت چشم بسته ای، ک خواب بداننت.
نفس کشدن هم هرچند، در لجاجتِ با بیهودگی بود اما، زندگی نامیدنش.
هیچ گوشی را ندارم دگر برای گفتنش، لیک بی پرده به دیوار ها نجوا می کنم.
سطح سرد و بی احساسی، ک از این مصیبت هیچ ترک نمی خورد.

نویسندگان

وجودِ محتوم

شنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۴:۴۵ ق.ظ

شاید ک علتِ عاشقی کردنم، بدین شکلِ مسخ وار تنها، واقف بودنِ بدین حجمِ بی اتمامِ فضایِ شخصیِ خلاصه شده در واژه مزخرف "من" است و به این منوال، با برانگیختن غددِ ترشح هورمونها با آن اسم های سختشان، سعی در یک برانگیختگی و پوست انداختن و در نتیجه رقیق کردنِ این خودِ مطلقِ نفرت انگیزم دارم و بسط دادنش به وجودی دیگر، یعنی معشوق و باز به عبارتی دیگر، این تنها واکنشی ـست بیش از حد از برایِ تنهایی، از برای دنیایی ک نمی خواستم بدان عادت کنم. دنیایی ک تماما در آن، منم. منی ک از تمام اتم هایش نفرت دارم. پوست انداختن است عاشقی، کمتر خود بودن است. یک جور فرار است ک بدان معناهایی متعالی دادند و برای ـش فیلم می سازند. اما در نهایت تنها شاید، این واکنشی ـست ناخودآگاهانه از مشکلی ک لاینحل است.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۲/۲۷
نقطهـ .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی